امـــــروز
خدایا امروز چه روز قشنگی بودددددد
من کاملا سر حال بودم با اینکه دیشب تا ساعت 3 سوال تایپ کردم اما صبح سر حال بودم
آخیش تقریبا کارام تموم شده سوالا رو تحویل دادم نمرات مستمر رو وارد کردم فقط مونده امتحان دادن بچه هاااااا
که اونم تابلو دیگه همه گند میزنن ریاضی هستش شوخی که نیست
تا ساعت 2مدرسه بودم کلی سوالای سختتتتتت با بچه ها کار کردم
حرصشون در اومده بود منم که دیگه نا نداشتم اما کاریش نمیشه کرد باید کار کنم که جبران او 2ماهی که نبودم بشه
اومدم کلی خونه رو تمیز کردم لباسای زمستونه رو که هنوز وقت نکرده بودم جمع کنم برداشتم ، بمیرم لباسای بارداریمم جمع کردم
خونه شده دسته گل واسه شوشو هم ماکارونی پختم اگه بدونید چه ته دیگی در اومده بود
حرصم گرفتههههههههههههه من نمیتونم بخورم تو رژیم خام خواری ام دلم میخوادددددددددددد
یکم سالاد خوردم سریال عشق و جزا و همینا ...........
دیگه اینکه الان حالم گرفته شد سر یه مساله با شوشو بحثم شد همه ی این خوشیا کوفتم شددددددددددددد
رفتم وبلاگ الی اونم حالش گرفته بود میخواست یکی رو گاز بگیره کلی خندیدم چون منم دلم خواست این شوشو رو گاززززززززز بگیرم !چه حسیه ؟؟!!منم موخاممممممممممم
الان با هم قهــــــــــــــلیم اون داره فیلم میبینه محل هم نمیدههههههه
یکی نیست بگه ماکارونی به اون خوشمزگی جلو چشت باشهههههههههه
منم نمیــــــــــــرم آشتی