برای تو مینویسم
برای تو مینویسم برای تو بهترینم
برای تویی که تو قلبــــــــــــــــــــــــــــــــــــم جاداری ............
مامانی جونم شرمنده روی ماهتم که قلمم خوب نیست شرمنده ام که نمیتونم جملات زیبا برات بنویسم و نبودنت با کلماتی که شایسته ی وجودت هست بیان کنم
عزیز مامان تو دلم غوغاست اما نمیتونم بیان کنم نمیتونم احساسمو به دست کلمات بسپارم نمیتونم بخداااااااااااااا
گلکم من شرمنده تم .........
تو مامانو ببخش به حرمت اشکام منو ببخش که مادری برات نکردم بخدا میخواستم اما نشد.........
از خدا بخواه که برگردی پیشم
عزیز مامان بهت قول میدم تمام سعیمو میکنم مامان خوبی باشم
خدایا چرا بهم دادی ؟ چرا گرفتی؟ میخواستی شیرینی مادر بودنو بهم بفهمونی و ازم بگیری میدونم خیلی وقتا ناشکر بودم میتونستم زودتر مامان بشم اما بخاطر مشکلات نشدم یعنی دلیل گرفتن بچم همینه؟ یعنی گناهم خیلی سنگین بود یا لایق نبودم؟ اگه لایق نبودم چرا دادی ؟
ذهنم پر سواله نمیدونم چرا اینجوری شد هنوز گیجم هنوزم باورم نمیشه نمیدونم چرا اینجوری شد هنوز نمیدونم رویا بودنت و کابوس از دس دادنت واقعی بوده یا نه؟
کسی هست به سوالات من جواب بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو قلبم درد حس میکنم چرا نمیتونم آروم بشم چرا نمیتونم ؟؟؟؟؟؟؟؟