"از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا"                                                                                  "از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا" ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

دلنوشته های مامان بـــــــــــــهار

برای تو مینویسم

1391/2/7 1:39
2,841 بازدید
اشتراک گذاری

برای تو مینویسم برای تو بهترینم

برای تویی که تو قلبــــــــــــــــــــــــــــــــــــم جاداری ............

مامانی جونم شرمنده روی ماهتم که قلمم خوب نیست شرمنده ام که نمیتونم جملات زیبا برات بنویسم و نبودنت با کلماتی که شایسته ی وجودت هست بیان کنم

عزیز مامان تو دلم غوغاست اما نمیتونم بیان کنم نمیتونم احساسمو به دست کلمات بسپارم نمیتونم بخداااااااااااااا

گلکم من شرمنده تم .........

تو مامانو ببخش به حرمت اشکام منو ببخش که مادری برات نکردم بخدا میخواستم اما نشد.........

 از خدا بخواه که برگردی پیشم

عزیز مامان بهت قول میدم تمام سعیمو میکنم مامان خوبی باشم

خدایا چرا بهم دادی ؟ چرا گرفتی؟ میخواستی شیرینی مادر بودنو بهم بفهمونی و ازم بگیری میدونم خیلی وقتا ناشکر بودم میتونستم زودتر مامان بشم اما بخاطر مشکلات نشدم یعنی دلیل گرفتن بچم  همینه؟ یعنی گناهم خیلی سنگین بود یا لایق نبودم؟ اگه لایق نبودم چرا دادی ؟

ذهنم پر سواله نمیدونم چرا اینجوری شد هنوز گیجم هنوزم باورم نمیشه نمیدونم چرا اینجوری شد هنوز نمیدونم رویا بودنت و کابوس از دس دادنت واقعی بوده یا نه؟

کسی هست به سوالات من جواب بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو قلبم درد حس میکنم چرا نمیتونم آروم بشم چرا نمیتونم ؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان یاس
7 اردیبهشت 91 12:27
سلام خواهر خوبم خوشحال میشم مهمان دوباره وبلاگ نی نی ام باشید رمز مطلب یازهرا است نظر یادتون نره آجی
مامان یاس
7 اردیبهشت 91 19:18
ممنون که اومدید من هم قم زندگی میکنم هم اهواز در هردوشهر میرم ومیام


همدرد
9 اردیبهشت 91 14:15
سلام خانومی مطلبت رو خوندم این سوالا برای همه کسانی که فرزندشان رو ازدست میدن پیش میاد . توصیه میکنم کتاب( آرامبخش دلهای داغدیده )از شهید ثانی رو تهیه ومطالعه کن یا با همین اسم تو اینترنت سرچ کن مطالبش بهت قوت قلب میده ومطمینا آرومتر میشی ودیگه این افکار سراغت نمیاد .


ممنونم چشم حتما اینکارو میکنم
همدرد
10 اردیبهشت 91 21:35
سلام رفتی دنبالش . برای من که موثر بود میخوام نظر شما روهم بدونم


نه هنوز اما میرم
خوش سیما
10 اردیبهشت 91 23:51
سلام من پنجمین رمانم رو به صورت آنلاین در وبلاگ می نویسم.همیشه قسمت آخر تو پست ثابته و قسمتهای قبلی در ادامه مطلب پست بعدی گذاشتم. ممنون از حضورتون بخونید و در پیدا کردن اسم داستان کمکم کنید. متشکرم
خوش سیما
15 اردیبهشت 91 19:17
سلام خدایا نمی دونم چرا اینقدر دوست دارم مامان بهار صداتون کنم؟ ممنون از همه انرژی که من می دید واسه نوشتن