دست مریزاد آقـای خوش سیمـــــــــــــــا

1391/2/27 21:57

1,809 بازدید

اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستای گلــــــــــــــــــــــم

و سلام به شما نویسنده توانا جناب آقای خوش سیما

بابا شما که نفس ما رو گرفتید از غروب که خوندن کتابتونو شروع کردم نتونستم کار دیگه ای انجام بدم جدا کتابتون حرف ندارههههههههههههههههههه

وای به نقطه حساسش رسیدم دلارای بابای نسرین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یعنی این داستان عاطفه هم میخواد اینجوری نفس مارو حبس کنه از غروب نتونستم نفس بکشم

قلمتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون

پایــــــــــــــــــــــــــــــــــدار

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

خوش سیما
27 اردیبهشت 91 22:11

سلام مامان بهار بابا شرمنده ام کردید با این پست. ممنون ممنون ممنون

خوش سیما
27 اردیبهشت 91 22:21

ممنون که به من انرژی میدید؟
مگه صفحه چند هستین؟
واسه این عاطفه خانم هم دارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم

134

مريم
27 اردیبهشت 91 22:24

سلام
احسنت به اين تقدير و تشكر
اميدوارم هميشه موفق باشن ايشون

سلام واقعیتو گفتم

مريم
27 اردیبهشت 91 22:29

بله نويسنده ي بنام و مقتدري هستن ايشون.

مريم
27 اردیبهشت 91 22:34

حتما كتاباي ديگه كه ازشون چاپ ميشه رو بخونين
ضرر نميكنين

حتمااااااااااااااااا

خوش سیما
27 اردیبهشت 91 23:02

بابا شرمنده نکنیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییید؟؟؟؟
اول داستان معلوم بود راوی کیه؟

دشمنت شرمنده
اولش نفهمیدم خانومه یا آقا وقتی به لباس اشاره شد حدس زدم لباس عروسی تنش باشه

رویای تر
27 اردیبهشت 91 23:04

من کتابای ایشون رو تو نمایشگاه کتاب دیدم
اما پول و بن ته کشیده بود نخریدم.
مقاله هاشون تو روزنامه ها محشرند.

حتما بخونید

مهشاد
27 اردیبهشت 91 23:24

باهاتون موافقم
کتابای زیادی از ایشون نخوندم فقط همین
رمانی که الان دارن به صورت آنلاین میذارن
همونم فوق العادس ، ممنونم آقای خوش سیما
حتما انشالله باقی آثارشون رو هم میخونم