"از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا"                                                                                  "از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا" ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

دلنوشته های مامان بـــــــــــــهار

امـــــروز

1391/2/19 1:07
2,509 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا امروز چه روز قشنگی بودددددد لبخند

من کاملا سر حال بودم با اینکه دیشب تا ساعت 3 سوال تایپ کردم اما صبح سر حال بودم

آخیش تقریبا کارام تموم شده سوالا رو تحویل دادم نمرات مستمر رو وارد کردم فقط مونده امتحان دادن بچه هاااااا

که اونم تابلو دیگه همه گند میزنن نیشخندریاضی هستش شوخی که نیستخنده

تا ساعت 2مدرسه بودم کلی سوالای سختتتتتت با بچه ها کار کردم

 شکلکهای جالب و متنوع آروین 

حرصشون در اومده بود منم که دیگه نا نداشتم اما کاریش نمیشه کرد باید کار کنم که جبران او 2ماهی که نبودم بشه

 

 

اومدم کلی خونه رو تمیز کردم لباسای زمستونه رو که هنوز وقت نکرده بودم جمع کنم برداشتم ، بمیرم لباسای بارداریمم جمع کردم

خونه شده دسته گل واسه شوشو هم ماکارونی پختم اگه بدونید چه ته دیگی در اومده بود خوشمزه

حرصم گرفتههههههههههههه من نمیتونم بخورم تو رژیم خام خواری ام دلم میخواددددددددددددگریهگریهگریه

یکم سالاد خوردمافسوس سریال عشق و جزا و همینا ...........

دیگه اینکه الان حالم گرفته شد سر یه مساله با شوشو بحثم شد همه ی این خوشیا کوفتم شددددددددددددددل شکسته

رفتم وبلاگ الی اونم حالش گرفته بود میخواست یکی رو گاز بگیره کلی خندیدم چون منم دلم خواست این شوشو رو گاززززززززز بگیرم !چه حسیه ؟؟!!منم موخاممممممممممم ناراحت

الان با هم قهــــــــــــــلیم اون داره فیلم میبینه محل هم نمیدههههههه

یکی نیست بگه ماکارونی به اون خوشمزگی جلو چشت باشهههههههههه عصبانی

منم نمیــــــــــــرم آشتی خیال باطل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (16)