"از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا"                                                                                  "از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا" ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

دلنوشته های مامان بـــــــــــــهار

وداع با پسرم

1391/1/8 12:38
3,557 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم نمیدونم از کجا شرع کنم از لحظاتی بگم که درد میکشیدم ولی وجودت درد رو برام بی معنی میکرد از لحظاتی که بودنت تنها دلگرمی بود برام .......

گلم همه با نگاهاشون بهم می گفتن که تو رو از دس میدم اما نمیخواستم باور کنم نمیخواستم بپذیرم که تو رو نداشته باشم ........

پسرم خودتم میدونی حاظر بودم بند بند وجودم رو ازم میگرفتن سالها درد میکشیدم اما تورو ازم نمیگرفتن اما نشد ..........

تو رو رفتی مامان رو تنها گذاشتی تنها تنها شدم

هر چند میدونم تو هم نمیخواستی بری بد جور دل مامان رو گرفته بودی دکترا به زور مارو از هم جدا کردن اما بالاخره موفق شدن همش میگفتن سلامتی خودت مهمتره اخه چرا نمیفهمیدن برای من تو مهمتر بودی ......

اون شب که تو رفتی داغون شدم خیلی داغون شدم از خدا میخواستم که منم با تو ببره اما اشکهای بابات پایبندم کرد اخه گلم بابایی خیلی تنهاست فقط منو داره پس تو برگرد گلم ........

من بابا هر شب از تو باهم حرف میزنیم از خدا میخوایم که تورو دوباره بهمون بده ....

منتظرتیـــــــــــــــــــــــــــــــــــم

زودی بیا پســــــــــــــــــــــــــــــــــرم

در اخر از همه دوستانم بخاطر غیبتم عذر خواهی میکنم امیدوارم منو ببخشید بابت نظراتتون تشکر میکنم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (22)

ملودی
15 فروردین 91 0:14
سلام بهار جون خیلی ناراحت شدم تازه الان فهمیدم چی شده خدا بهت صبر بده خیلی بهم ریختم اه علتش چی بوده طورو دا بیا سایت بگو چی شده ما نگرانتیم
هانی
15 فروردین 91 12:16
سلام بهار عزیزم امیدوارم خوب باشی میدونم هیچ چیزی دردت رو تسکین نمیده من هم تو کلوب مامانای تیر بودم تو هفته 17 پسرمو از دست دادم.امروز که رفتم به دوستای قدیمی سر بزنم گفتن تو هم اینجوری شدی میدونم خیلی سخته و هیچ وقت فراموش نمیشه فقط گذر زمان میتونه آرومت کنه عزیزم فقط گریه کن تا خالی بشی بزار آروم شی گلم نمیونم دلیل پرواز پسرت چی بوده خوشحال میشم بیای تو کلوب ما همه هم دردیم و از تنهایی در میای از خدا میخوام بهت صبر بده و یه نی نی سالم زودی بیاد تو دلت و بمونه برات عزیزم این کلوبه مائه http://www.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=13099
مامان امیر مهدی
17 فروردین 91 1:38
آخی خیلی ناراحت شدم خدا بهت صبر بده حتما مصلحت به این بوده که گل پسرت بره ایشالا یکی دیگه خدا بهت هدیه میده... من آپم وقت کردی بیا گلم
مامان آینده ( آرزو)
17 فروردین 91 16:14
برو خصوصی عزیزم. .....
سحر
17 فروردین 91 23:37
سلام عزیزم میشه بگین چی شده؟ امیدوارم حالتون خوب باشه
مامان یاس
17 فروردین 91 23:46
سلام عزیزم سلام به مادر صبور اون دنیا این پسر خوشگل شما شفیع شما میشه ان شاء الله خوشحالم که دوباره برگشتید ان شاء الله رحمت خدا دوباره میباره این آزمون بزرگی بوده خدا راشکر که صبور هستید انشا ء الله زود زود برین مشهد الرضا التماس دعا
يك دوست
18 فروردین 91 13:12
گل غنچه کرد و غنچه شکفت و خداوند بهترین و زیباترین هدیه اش را به شما داد با آرزوی فرادهایی روشن تبریک صمیمانه مرا پذیرا باشید
نرگسی
20 فروردین 91 0:53
واااااااااااااااااااااااااااااااااااای عزیز دلم .. خخخخخخخخخخخخیلی ناراحت شدم .. خیلی .. انشالله که خدا بهت آرامش بده عزیزم ..
ندا
20 فروردین 91 15:23
vaaaaaaaay...((
یاسمن
20 فروردین 91 16:58
سلام بهار جون. از صمیم قلب ناراحت شدم وقتی مطلبت و خوندم. ننوشته بودی چی شد که این طوری شد. اما من بهت می گم حتما صلاح هر سه تاییتون در همین بوده. قوی باش و محکم. از خدا کمک بخواه. از همه بهتر خداست که م یتونه دلتون و اروم بکنه. سخته خیلی هم سخته اما از خدا کمک بخواه تا ارومت کنه و دوباره به موقعش یه نی نی ناز بذاره تو دلت تا دوباره چراغ خونت و روشن کنه.
مامان یاس
21 فروردین 91 20:39
امام باقر علیه السلام می فرمایند: «... ولقد کانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است .» شهادت مظلومانه یاس پیامبر حضرت فاطمه زهرا(س) برشما وخانواده محترمتان تسلیت باد.
نایسل
22 فروردین 91 16:24
قربونت برم منم تجربش کردم مثه تو مثه نسترن مثه خیلی های دیگه فقط ما میفهمیم یعنی چی اون حسرتتتت تو دل تک تک ما هست هیچ حرفی آرومت نمیکنه میدونم یه ترس هم تو وجودت هست واسه آینده اما بهار جونم خدا میگن از مادرم مهربون تره حتما صلاحش تو این بوده فقط خودتو اینجوری آرزوم کن اونم مطمئن باش میبینی شی توی اون دنیا قرقبونت برم میدونم خیلی سخته اما زمان همه چی درست میکنه هیچ کس و هیچ چیزم جایی اونو برات نمیگیره هر وقت اماده بودی یه نی نی دیگه بیار راستی منم خیلی دنبدالت بودم از همه پرسیرم دلم برات شور میزدد
نی نی یاقوت (امین)
22 فروردین 91 20:59
سلام تو مطلب قبلی تعداد نظرات خیلی زیاد بود نظرمو این جا گذاشتم : برای اسم پسر می تونی از اسم های : پارسیس ، پدرام ، پرهام ، پارسیا و یا ارسام هم استفاده کنی . اگه برای پسر گلت یکی از این اسمها رو انتخاب کرده یه سر به وبلاگم بزن و یه نظر بده .
وروجک مـــــــــــــــــــــــا
22 فروردین 91 23:34
بهار جونم سلام الهی قربونت برم خیلی ناراحت شدم وقتی شنیدم ... توروخدا بیا یه خبری از خودت بده خیلی نگرانتم
مامان آینده ( آرزو)
23 فروردین 91 16:36
سلام عزیزم نیومدی بگی چرا اینطوری شد ...؟؟؟؟ منتظرم البته اگر دوست داشتی ؟؟؟
raha
29 فروردین 91 23:42
bemiram elahi
tamame omid ye madar vase noh mah bardary ine ke bellakhare tamoom mishe o bacham be donia miad ama kheili sakhte ke 9mah entezar bekeshio bad beini hichi
azizam kheili narahat shoodam ye lahze khoodamo goozashtam jat didam kheili sakhte
omidvaram saboor bashi taghat biari dooset daram azizam mikham ghoose nakhoory golam
ghorboonet beram raha


ممنونم گلم
raha
29 فروردین 91 23:53
azizam az bas narahat booodam yadam raft adrese rahilo barat bezaram adresesho mizaram sar bezan fadaye to raha
حمید
4 اردیبهشت 91 19:08
سلام بهار خانم یه چند وقتی نیومدم وای چی شده بخدا خیلی ناراحت شدم این خبرو شنیدم واقعا خودم یکه خوردم اخه واسه چی اینجوری شده ولی هر چی بودش مطمئنم تقدر خداست بهتره به اون بالایی اعتماد داشته باشی چون اون بالاییه که همه چیو میدونه نه منو شما... نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم خوشحالم که شما خوبینو تندرست و میتونم بگم متاسف واسه اینکه .... به نظر من ناراحتی یه چیزه طبیعیه منم احساستونو درک میکنم منم وقتی کوچیک بودم داداشمو که دو روزه بودش از دست دادم اینقدر واسش گریه کردم که نگو بجای اینکه بابا مامان اینجور واسش اشک بریزن از همه زیاد تر من داغون شدم نمیدونم شاید اونا هم همینجور شدم مامانه منم خیلی زجر کشید واقعا سخته منم این دردو کشیدم پس همدردیم عزیزم خودتو اصلا ناراحت نکن مطمعا باش اون بالایی بفکرتون هستش قراره یه نی نیه خوشکل و ناناز بهتون بده به شوهرتون هم زیاد برسین چون اونم زیاد تو خودش میریزه ولی بروز نمیده به فکر اونم باشید .... موفق باشی بهار خانم.....
مامان یسنا
6 اردیبهشت 91 0:16
من سرزده به وبلاگتون اومدم. حالم گرفته بود گرفته تر شد. متأسفم . اینو میدونم که مصلحتی در کار بوده عزیزم. همون طور که مصلحت بود من همینطوری وبلاگ شما رو باز کنم آخه امروز از دست دخترم خیلی خیلی حرص خوردم. پیش خودم میگفتم من دیگه اصلا نمیتونم مال خودم باشم خدا منو فرستاد این وبلاگ که بفهمم که دخترم تمام دنیام شده و بدون اون هیچم. با اینکه خیلی خیلی غمگینی ولی ازت ممنونم که با نوشتن احساست منو راهنمایی کردی. از خدا میخوام تو این شب عزیز زود زود یه نی نی خوشگل بهت بده و باهاش در کنار شوهرت زندگی شادی رو تجربه کنی
babaye mahya
6 اردیبهشت 91 12:42
شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت dalam maman bahar
مامان اتنا
7 اردیبهشت 91 2:11
سلام مامان بهار من سرزده به وبلاگت اومدم دلم شكست امافدات شم توكلت به خداباشه.مطمئن باش هم پسملي هم خداجون تنهات نميزارن شايد خدا پسمليتو دوست داشته كه باخودش برده پس توهم صبوري كن وخودتو اذيت نكن خدارو قسم ميدم زود زود دلتو شاد كنه.غصه نخوريا باشه
هانیه صفری
21 مهر 91 17:49
خیلی ناراحت شدم [گگگگگگگگگگگگررررررررررررررررررررررررررررریییییییییییییییییییییییییییییییییییییهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه]