خدایا ازت ممنونم
یه سلام زیبــــــــــــــــــــا به بهـــــــــــــونه زندگی ام
الهی مامان قربونت بره، چرا مامانو ترسوندنی دیگه از این کارا نکن تا مرز دیونگی رفتم عزیزم .
دیشب از دلدرد اصلا نتونستم بخوابم بابای طفلک هم همش بیدار بود نزدیک یک ساعت خوابم برد فکر کنم باباتم اون وقت خوابید بازم از درد بیدار شدم دیدیم بابای گلت خوابه سرو صدا نکردم که بخوابه اخه خیلی خسته بود.
عزیز مامان نزدیکای ساعت 5 صبح بود که خیلی نگران شدم چون هنوز حرکت نمیکردی دیگه نتونستم تحمل بیارم اروم گریه میکردم که بابایی بیدار شد گفت بریم بیمارستان
رفتیم اما گفتن دستگاه نداریم صدای قلبشو بشنویم رفتیم یه بیمارستان دورتر، آخی بابایی با سرعت میرفت
منم فقط از خدا میخواستم تو سالم باشی فقط همینو از خدا میخواستم
خلاصه تو اون بیمارستان خانوم دکتر صدای قلبتو چک کرد کهههههههه
الهی فدات بشمممممممم صدای تالاپ تلوپ قلبت اشکمو در آورد خیلی خوشحال شدم که سالمی
الهی مامان قربونت برهههههههههههههه
عزیزه مامان، تو همه ی زندگی منو بابایی دیگه اذیتمون نکن باش؟؟!!
الان من نتونستم بخوابم اما بابایی خوابه هر دو سر کار نرفتیم اخه خیلی خسته ایم
هزار تا میبوسمتتتتتتتتتتت