"از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا"                                                                                  "از پرواز نور چشمی مامان پیش خدا" ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

دلنوشته های مامان بـــــــــــــهار

تقدیم به امید زندگی ام

  

به تمام خوبی ها و پاکی ها و مقدسات سوگند

به عشق دیدن

لبخند توست که به این دنیا پایبندم

دلبـــــــــــــندم!!

 

بدون عنوان

سلام سلامی گرم به همه دوستان عزیزم اول از همه از همه دوستان خوبم عذر میخوام میدونم تاخیر طولانی مدتی داشتم و از همتون تشکر میکنم که من حقیر رو فراموش نکردید و بهم سر زدید تو این مدت همش بفکرتون بودم اما امکان دسرسی به نت نداشتم دلم برا همتون یه ذره شده قول میدم دیگه اینقد تاخیر نکنم و همه نظرات رو تایید و جواب بدم ما داریم خونمون رو جابجا میکنیم بوقتش میام و از خجالت همه در میام فدااااااااتون بشممممممممممممم
19 شهريور 1392

بازم یه سفر دیگه

سلام دوستای جون جونی خودم امیدوارم حالتون خوب باشه پیشاپیش عید فطر و بهتون تبریک میگم نماز و روزه هاتون قبول باشه برا دو روز میخوایم بریم قم  شایدم بشه 3روز اما فکر نکنم بیشتر بشه جاتون خالی فقط خواستم بگم شارژ اینترنتم تا آخره همین ماهه چون تکلیفمون برا رفتن و موندن مشخص نیست (از این اصفهان رو میگم اگه انتقالی  درس بشه برمیگردیم به شهر خودمون) شارژ رو تمدید نکردیم اگه کامنتاتونو جواب ندادم از همین الان عذر میخوام  دلم براتون میشه یه نقطه دوستتون دارم یه عالمهههه میبوسمتون خیلی محکم به امید دیدار پی نوشت: یعنی شما فکر ...
28 مرداد 1391
2384 0 165 ادامه مطلب

این چند روز

سلااااااااام به دوست جوون جونیای خودم فداتون بشم که اینقدر شما خوبید و من بد، بذار اول همتون رو سفت ببوسم آخی چسبید از این چندر روز که گذشت بگم  آقا ما روز 5شنبه یه گوسفند نذر داشتیم اول صبح همسری رفت و با قصاب اومد بعبعی رو هم اورده بود اما متاسفانه نشد از بعبعی عکس بگیرم تا خواستم برم تو حیاط دیدم طفلی خلاصش کرده بودن اینقدره غصه خوردم خلاصه کلی در گیر کارای مربوطه شدیم شب هم کلی مهمون داشتیم  اما روی هم رفته خوب بود جمعه خیلی خسته بودم با این حال یکی از همکارای گرام شوشو جون رو دعوت کردیم اونم به خیر و خوشی گذشت روز شنبه وای نگو بعد سحر و نماز خواستم بخوابم اولش بدنم گر گرفته بود پاهام دا...
8 مرداد 1391
2857 0 128 ادامه مطلب

بدون عنوان

سلام به دوستای عزیزم منو بخاطر غیبت طولانی ام ببخشید سفر پر فراز نشیبی داشتم چند روزی هست که برگشتم نتم قطع بود  تازه وصل شده اما نمیدونم چرا اصلا حس نت رو ندارم  نمیدونم چم شده دوستای عزیزم ببخشید سرحال که شدم میام بهتون سر میزنم با دیدن این همه محبت که نسبت به این بنده حقیر داشتید شرمنده شدم امیدوارم بتونم دوست خوبی براتون باشم منو ببخشید و سر سفره افطار منو یاد کنید پ.ن نمیدونم چرا اینقدره بی حالم اصلا نمیتونم پای لب تابم بشینم  یه چن تا از نظرات رو تایید کردم خیلیش مونده حالم بهتر شد حتما میام و شرمندگی دوستای گلم در میام  یا حق
4 مرداد 1391

بازمـــــــــــــــــ سفــــــــــــــــ ر

 بازم سفرررررررررررررررررر بنا به دلایلی بازم مجبورم فردا یعنی امروز جمعه به یه سفر پیش بینی نشده و بدون برنامه برم همه وسایلمو جمع کردم که  صبح زود برم شهر زیبای کرمانشاه زادگاهم  و خوشحالم چون خونوادمو میبینم خواهرمم داره از مکه بر میگرده  خوب شد دارم میرم سوغاتی هامو میگیرم ومیاااااااااااااااام      شاید تا اخر هفته نتونم بیام نت بازم این دوست بدتونو که هی تنهاتون میذاره ببخشید  فداتون بشم تادیداری دوباره خدانگهدارتون  ...
9 تير 1391

بالاخـــــــــــره اومــــــــــــــــــــــدمـــــــــــــــــــــــــ

ســـــــــــــــــــــلامـــــــــــــــــ و صـــــــــــــــــد ســــــــــــــــــــلام به دوستـــــــــــــــــــــــای جون جونی خودمـــــــــــ وای چقــــــــــــــدر دلم براتون تنگــــــــــــــــیده دوستتون دارن  همتون صد تا میبوسم فداتون بشمممممممممممممممممم که مثل اعضای خونواده شدید برای من خلاصه خلاصه براتون بگم 4شنبه شب رفتم تهران 5شنبه رفتم مطب دکتر روانزاده اصلا به دلم ننشست خیلی شلوغ بود  تیم پزشکی به اصطلاح خودشون منو دیدن چه دیدنی اصلا به حرفام گوش نمیدادن کلی داروی سنتی تجویز کردن نگرفتم همون رژیم خام خواری رو میگیرم مطمئن تره اخه خوده دکتر منو ندید گفتن جلسه دوم بیایی میبیندت بعدش خوهرزادم که...
5 تير 1391